سیماسادات موسوی نیاسیماسادات موسوی نیا، تا این لحظه: 14 سال و 10 ماه سن داره

سیما دنیای من

سلام و یک دنیا دلتنگی

سلام بهترینم بلاخره بعد از یک وقفه طولانی تونستم وقتی پیدا کنم و برات بنویسم.این روزها من و تو همش تنها کنار هم هستیم.بابایی و دایی جون صبح میرند سرکار و شب برمی گردند.ما هم خونه مامان جون هستیم تا دایی جون تنها نمونه.من تا این سنم انقدر از پدر ومادرم دور نبودم.خیلی دلم براشون تنگ شده.این روزها خیلی تنها هستم و تو هم از یک طرف مریض شدی و هوا هم خیلی سرد شده به خاطر همین نمیتونیم بریم بیرون.جمعه هفته پیش بابایی ما رو برد طرف جلفا هوا گرم بود و خوش گذشت کلی هم خرید کردم.دیگه انتظار به سر رسیده و مامان جون و باباجون قراره شنبه برگردند انشاللا.خوب دیگه عزیزه دلم این هم دو تا عکس تا مطلبم بدون عکس نباشه. چند روز پیش که رفته بودیم خونه ما...
24 فروردين 1391

سلامی از سال نودویک

سلام عزیز دلم سلامی از نهمین روز ساله 91انگار دیروز بود که سال تحویل شد واقعا که این غافله عمر عجب می گذرد.عزیز دلم ده روزی هست که نتونستم برات بنویسم.آخه سرم خیلی شلوغ بود ولی برات تعریف می کنم. عزیزم شب عید خونه مامان جون بودیم.مامان جون واسه شام  قرمه سبزی پخته بود.شب رو هم اونجا موندیم.صبح باهم صبحونه رو خوردیم و ساعت 42/8 سال تحویل شد مامان جون داشت گریه می کرد آخه دلش به خاطر مریضی خاله فاطمه گرفته بود.خلاصه بعد از دست دادن و روبوسی کردن و گرفتن عیدی از بابای عزیزم.همگی اماده شدیم و رفتیم دید و بازدید اول از همه خونه مامان مامانجون رفتیم.تا شب کلی دیدو بازدید کردیم.روز دوم هم به همین منوال گذشت.روز سوم همه خونه ما او...
9 فروردين 1391

بدون عنوان

دلت شاد و لبت خندان بماند برایت عمرجاویدان بماند خدا را میدهم سوگند بر عشق هر آن خواهی برایت آن بماند بپایت ثروتی افزون بریزد که چشم دشمنت حیران بماند تنت سالم سرایت سبز باشد برایت زندگی آسان بماند تمام فصل سالت عید باشد چراغ خانه ات تابان بماند سال نو مبارک ...
7 فروردين 1391
1